هرچی میخواست بشه شد...مگه نه؟

ساخت وبلاگ

یه جاهایی تو زندگی هممون هست که مثل یه صحنه سینمایی ...یه جایی از فیلم که قهرمان داستان پشتشو کرده به هر خرابی ای که بعد از یه جنگ،یه فاجعه،یه انفجار ،یه سقوط ...به بار اومده...

خسته اس!

زخم زیادی برداشته...

اما

پشتش به همه خرابیاس...

سرپا واستاده...

لبخند میزنه!

چیزای زیادی از دست داده...

سوخته...

اما هنوز زنده اس!

واسه رفتن از جایی که ویران شده...

ساختن یه جای بهتر...

زنده بودن و زندگی کردن...

اصلا برنمیگرده...اصلا گریه نمیکنه که چرا بد شد؟چرا سوخت...چرا خراب شد...چرا جنگید؟

نه...همه چی تموم شده!

برگشتن نداره!

فقط رفتنه...با پاهایی که بلد نیستن دنده عقب رفتنو...

رو به جلو...

با یه سر افراشته...بعد از همه سرشکستگیا...باختنا...سوختنا!

ما تموم میشیم که بهتر شروع بشیم...

منم اونجام...

پشت سرم خرابی زیاده...

امسال چندین بار تموم شدم ...

اما نفس میکشم...یعنی شروع شدم دوباره...

واسه اینکه دیگه به عقب نگاه نکنم!

واسه اینکه قدم بردارم و نترسم از زخمای دوباره...از ویرانیای دوباره...

چون همه چی یه بار تموم شده...

هرچی میخواست بشه شد...

منم و دلی که دیگه از اتفاق افتادن نمیترسه...

فقط دعا ...فقط خدا...فقط عشق!...
ما را در سایت فقط دعا ...فقط خدا...فقط عشق! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab78 بازدید : 190 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:30